هیچ وقت نتونستم

من خبیث نیستما!!!ولی امروز وقتی اولین جوش بلوغ رو روی صورت دخترعمه ی 13سالم دیدم یه چیزی انگار ته دلم اروم گرفت.

  • پری سای

چیزی به نظرم نمیاد

ولی شاید از خوبی های نوجوونی و اینکه هنرستانی که توش درس میخونی درست چسبیده باشه به دبیرستانی که بهترین دوستت توش درس میخونه به همین رفتن و چیپس ماست و ریحون و لواشک خریدن و خوردن و اینکه تو اتوبوس سعی کنی به حرف های چنتا پسری که درست روی صندلی جلو  نشستن باشه.

  • پری سای

نباید بذارم وجوج را از چنگم در بیاورند

امروز که مریم و پریچهر رو دیدم فهمیدم باید بیشتر از قبل وجوج رو بچسبم.

خب من هیچ وقت مثل پریچهر واسه وجوج دوغ و گوشفیل نخریدم یا مثل مریم ساعت ها  باهاش توی نمایشگاه کتاب قدم نزدم ....

یعنی قدم زدم...اونم تو خود نمایشگاه بین المللی کتاب تهران....اما خب من تا تونستم به جونش نق زدم...فرق من و مریم اینه...


  • پری سای

دختری که روی ابرها قدم میزند...!

برای فراموش نکردن روزهای نوجوانی ام هر چرت و پرتی ممکن است اینجا بنویسم!

Designed By Erfan Powered by Bayan