احساساتت رو گریه کن

همیشه اولش میخام جلوی اشکامو بگیرم

چشمامو میبندم...اشکامو هی تند تند پاک پاک میکنم

ولی یه وقتی میبینم اشکام انقد تند دارن میان پایین که دیگه نمیتونم پاکشون کنم.با خودم میگم:پریسا!تو که نمیتونی خودتو گول بزنی. هنذفریمو در میارم و میشینم رو به روی اینه و گریه میکنم.از ته دلم.حتی  عمدا یه کاری میکنم شدت گریم بیشتر بشه.گریه میکنم و گریه میکنم.یه جاهایی دیگه به هق هق می افتم.

بعد تو رو تصور میکنم رو به روم. با خودم فک میکنم اگه خودت اینجا بودی حتما نمیذاشتی گریه کنم.

بهم میگفتی گریه نکن.تو رو خدا - جون من گریه نکن دیگه.من نگات میکردم و میگفتم بذار بغلت کنم اگه میخای دیگه گریه نکنم.

اگه اینجا بودی حتما بهم میگفتی بخندم.خنده هامو دوس داشتی.یادت میاد؟

پریسا!دفعه ی بعدی که گریت گرفت گریه کن.بلند و از ته دل.این اشک ها احساسات تو هستن.همونا که به هیچکس نگفتی حتی خودش.

  • پری سای
پری تصمیم گرفتم دیگه آدم معقول و باادبی نباشم
هر وقت خواستم هر جا که خواستم هق هق گریه میکنم
جیغ میکشم
داد میزنم
کفشامو در میارم و پاهامو می کوبم روی زمین
خسته نشدی انقد با همه خوب تا کردیم؟
من از این که همش حرفامو میریزم تو خودم خسته شدم
سلام.
بله دیگه...
شاعر میگفت:
هیچکس غیر خودم در غم تنهایی من
مثل فواره سر گریه به دامان نگرفت...

موفق و سربلند باشید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

دختری که روی ابرها قدم میزند...!

برای فراموش نکردن روزهای نوجوانی ام هر چرت و پرتی ممکن است اینجا بنویسم!

Designed By Erfan Powered by Bayan