از کتابخونه رفتن یه چیزی شنیدن فقط...!

با جریت میتونم بگم حتی کتابخونه و سالن مطالعه هم از دست گاو ها در امون نمونده____

-اونایی که میشنن کنار میز ادمی که شنبه امتحان داره و خاطره ی دیشبشون رو واسه هم تعریف میکنن____

-اونایی که صندلی ها رو خش خش رو زمین میکشند____

-اونایی که ته مونده ی پاکنشون رو از روی میز جمع نمیکنند____

-اونایی که گوشه ی کتاب تست های کتابخونه چیز می نویسند____

-اونایی که کفش پاشنه بلند میپوشند و سعی میکنند طول و عرض کتابخونه رو متر کنند____

-اونایی که کفش هاشون رو از پاشون در میارن و دراز میکنند روی میز و صندلی ها____

+ولی باور کنین نه من نه هیچکس دیگه ای نمیتونیم به همه تذکر بدیم...کاش هر کس خودش رعایت میکرد.

+بازم به گاو...اینا به گاو و شعورش یه چیزی هم بدهکارن.

  • پری سای
منم بخاطرهمین دلایل نرفتم کتابخونه!😕
البته همه جا اینجوری نیست
مثلا کتابخونه ای که من میرم با اینکه خیلی جمعیت توشه ولی اکثر مواقع ساکتِ😕

:(
شنبه ۱۶ دی ۹۶ , ۱۰:۴۲ هوای باروونی
😂😂واقعا به نظرم تنهاجایی که جا در خوندن نیست،کتابخونه اس!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

دختری که روی ابرها قدم میزند...!

برای فراموش نکردن روزهای نوجوانی ام هر چرت و پرتی ممکن است اینجا بنویسم!

Designed By Erfan Powered by Bayan